فارسی هفتم-

درس 10 فارسی هفتم

هانیه محمدی

فارسی هفتم. درس 10 فارسی هفتم

مشخص کردن تمام ارایه های شعر های صفحه 89 فارسی و مشخص کردن همینطور ارایه های شعر گِل و گُل و همینطور شعر رستگاری هرکس درست بفرسته و کامل باشه تاج میدم به همتون

جواب ها

eli ._.

فارسی هفتم

بمون بفرستم:_

جواب معرکه

Roya ....

فارسی هفتم

شبی در یک مجلسی، شنیدم که شخص پیری که شغلش پینه دوزی بود، (آن پیر پینه دوز) غمگینانه با آه و گریه گفت:  روزی در حمام بودم که دوستی یک گِل سر خوشبویی را به دستم داد. واژهمعنی واژهواژهمعنی واژهمحفلمجلسشنیدستمشنیده امسوز و گدازآه و ناله جانسوزمحبوبدوست، یارپاره دوزپینه دوز، کسی که لباس های پاره را می دوزدگِل حمامگِل خاصی برای شست و شوی موهای سر که در قدیم بجای شامپو استفاده می‌شدمعنی شعر گل و گل فارسی هفتم نکات دستوری و آرایه ادبی: شنیدستم  ←  گذشته ( در قدیم بعضی از فعل های گذشته که به آن ماضی نقلی می گویند همراه فعل «است» می آمدند؛ شنیده ام) گرفتم آن گِل و کردم خمیری                             خمیری نرم نیکو چون حریری معطر بود و خوب و دلپذیری                             بدو گفتم که مُشکی یا عبیری؟ که از بوی دلاویز تو مستم آن گِل را ورز دادم و خمیرش کردم. خیلی نرم و لطیف بود؛ درست مانند پارچه ی حریر. آن گِل، خوشبو بود و دلنشین. به گِل گفتم تو گِلی یا عطر؟ چرا که از بوی خوش تو مست شده ام. واژهمعنی واژهواژهمعنی واژهنیکوخوب، زیبادلاویزدلپذیر، مرغوب، خوشبوحریرپارچه یا پیراهن ابریشمیمُشکماده ای معطر و خوشبوعبیرمخلوطی از گیاهان خوشبو مانند مشک، صندل، زعفران و گلابمعنی شعر گل و گل فارسی هفتم نکات دستوری و آرایه ادبی: مست  ←  کنایه از مدهوش و سردماغ و سرحال شدن تعداد جمله بیت اول  ← 3 تعداد جمله بیت دوم  ← 4 نیکو چون حریری  ←  تشبیه معطر، خوب، دلپذیر، مُشک، عبیر  ← مراعات نظیر همه گِل های عالم آزمودم                                ندیدم چون تو و عبرت نمودم چو گِل بشنید این گفت ‌و ‌شنودم                                  بگفتا: من گِلی ناچیز بودم و لیکن مدتی با گُل نشستم من همه گِل های دنیا را امتحان کرده ام اما هیچ کدام مثل تو خوشبو نبودند هر چقدر که ارزیابی کردم و با دیگر گِل ها تو را سنجیدم و مقایسه کردم. وقت گِل این حرف های من راشنید، گفت: من در ابتدا گِل بد بو و خوار و ذلیلی بودم اما مدتی در کنار گُل خوشبو نشستم. واژهمعنی واژهواژهمعنی واژهعالمدنیاآزمودمآزمایش کردمعبرت نمودنارزیابی کردن، سنجیدنناچیزبی ارزش و مقدارمعنی شعر گل و گل فارسی هفتم نکات دستوری و آرایه ادبی: عالم  ←  کنایه از همه جاهای دیگر نشستن  ← کنایه از در ارتباط قرار گرفتن، نشست و برخاست کردن، رفت و آمد کردن صحبت کردن گِل  ←  آرایه تشخیص یا جان بخشی به اشیاء گِل و گُل  ←  جناس تعداد جمله بیت دوم  ← 3 چو گِل بشنید  ←  تشخیص گُل اندر زیر پا گسترده پر کرد                            مرا با همنشینی مفتخر کرد چو عمرم مدتی با گُل گذر کرد                           کمال همنشین در من اثر کرد و گر نه من همان خاکم که هستم گُل، گلبرگ هایش را (پر پر کرد) و زیر پای من ریخت و به من افتخار داد که با او همنشین شوم. چون مدتی از روزهای عمرم را با گُل سپری کردم، بالاخره خوبی های او در من هم اثر گذاشت و من هم مثل او خوشبو شدم. وگرنه اصل من همان خاک ناچیز است. واژهمعنی واژهواژهمعنی واژهاندردرمفتخرسربلند، دارای افتخارکمالفرهیختگی، معرفت، کامل بودنمعنی شعر گل و گل فارسی هفتم نکات دستوری و آرایه ادبی: زیر پا گستردنِ پرهای گُل  ←  کنایه از خوشرفتاری و فروتنی گل خاک بودن  ←  کنایه از کم ارزش بودن آرایه های شعر گل و‌گل. و معنی شعر.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت